زندگي ام به من نيازداشت. زندگي به سختي مي گذشت و من به آن توجه لازم را نداشتم.
چشم از هدف برداشته بودم و خودم را به امور ديگري مشغول كرده بودم، چيزهايي مثل: زندگي دوستان ام، كارم، اتومبيل قراضه ام كه هميشه به تعمير نيازداشت و چيزهاي ديگر. من زندگي ام را كاملا فراموش كرده بودم و اكنون زندگي براي من نامه نوشته بود، مرااحضاركرده بود و فقط مي شد يك كارانجام داد. بايد مي رفتم و با آن روبه رو مي شدم.
?فرصتي براي زندگي
✏️نويسنده: سسيليا آهرن
✏️ترجمه: شهنازرافعي
?ناشر: آگه
تهيه و تنظيم : ريحانه نظيري راد
( گروه آموزشي - علمي خانه روانشناسان مشاوران و حرف ياورانه )